ارسال به دوست  نسخه چاپي 

یادداشت اقتصادی به قلم امیربهداد سلامی:

سـلطه پوپولیسـم اقتـصادی

تاریخ نشان داده که پوپولیسم اقتصادی، پیامدهایی از قبیل کاهش رشد بلندمدت اقتصادی، کاهش درآمد سرانه و سرانه مصرف مردم، افزایش نابرابری و شدت فقر را در پی داشته است. در کل، وجود آن بارها فاجعه به‌بار آورده‌ است.

 

 

پوپولیستها با استفاده از یکسری سیاستهای مالی انبساطی، رونق کوتاهمدت ایجاد میکنند اما عواقب منفی این اقدامشان تا سالهای سال پابرجا میماند و به بحران اقتصادی و سیاسی میانجامد و در نهایت به کاهش شدید در GDP سرانه ختم میشود و بهرغم ادعایی که برای منافع اکثریت مردم عادی دارند، توزیع درآمد در دوران آنها بدتر هم میشود. بهطور کلی پوپولیستها از سه طریق به اقتصاد ضربه میزنند؛

۱- ملیگرایی یا خود اتکایی و غیره بهخصوص در شکل حمایتهای تجاری از تولیدات صنعتی: پوپولیستها با مرزهای باز و رقابت خارجی مشکل دارند. عموما به سازمانهای بینالمللی نظیر صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان جهانی تجارت و پیمانهای بینالمللی مشکوک هستند و به آنها حمله میکنند. آنها غالبا مخالف چندجانبهگرایی و همکاریهای اقتصادی بینالمللی هستند، حتی در زمانهای بحران.

۲- اعمال سیاستهای اقتصاد کلان بیثباتساز و ناپایدار تورمی که باعث راهاندازی چرخههای تورم-بدهی (چاپ پول) میشود: از آنجا که پوپولیستها به رشد کوتاهمدت دلخوش هستند و به رشد بلندمدت وقعی نمینهند، سیاستهای انبساطی مالی و پولی بیثباتکننده را که در نهایت به افزایش بدهی عمومی و تورم خواهد انجامید، دنبال میکنند.

۳- متلاشی کردن نهادها که به تخریب بدنه کارشناسی، نظارتی و حسابخواهی میانجامد: این کار آنها به توسعه فناوریهایی که با واقعیت اقتصادی کشور تناسبی ندارد، سرکوب نوآوری، کاهش سرمایهگذاری آموزشی و کاهش انباشت سرمایه میانجامد که بار دیگر رشد بلندمدت را کاهش میدهد.

پوپولیستها به مظاهر دموکراسی اهانت و حمله میکنند و تمایل به خودکامگی دارند که نتیجه آن فرار مغزها، عدم قطعیت سیاسی و بههمریختگی محیط کسبوکار میشود. پوپولیستها تمایل دارند قواعد اساسی و انتخابی را بهنفع خود تغییر دهند و مخالفان سیاسی خود را در مضیقه قرار دهند تا به نقطهای برسند که به یک رژیم کاملا خودکامه تبدیل شوند. صحبت از «دموکراسی غیرلیبرال» میکنند و «مرکزیت مردم» را محور بحثها قرار میدهند تا نظارتها را کاهش و قدرت خود را توسعه دهند. حمله به رسانهها و محدود کردن آنها نیز یکی دیگر از این حربههای آنها است.

پوپولیستها از آنجا که ادعای نمایندگی طیف وسیعی از مردم را دارند، در هنگام تصدی امور از پذیرش هرگونه قید و بند در اجراییات کشورداری، متنفر و منزجر هستند و این محدودیتها را مانعی برای دنبال کردن منافع و خواست مردم معرفی میکنند. این رویکرد سیاسی بسیار خطرناک اجازه میدهد به اسم اکثریت (فرضی)، حقوق، منافع و خواست حقیقی «ملت»، «کشور» و «آیندگان» نادیده گرفته شود. آنها آزادی عملی بدون حاکمیت قانون، تفکیک قوا، رسانههای آزاد و نظام دادرسی مستقل میخواهند زیرا از هرآنچه آنها را در انجام ماموریتشان به چالش بکشد، (ازجمله از اقتصاددانان مستقل) نفرت دارند.

پوپولیستها همچنین در اعمال سیاستهای اقتصادی به هیچ اصولی تن نمیدهند. از نظر آنها نهادهای مستقل نظارتی، بانک مرکزی مستقل، کانونهای حرفهای و قیود خارجی (مثل قواعد تجارت بینالمللی یا دریافت و پرداخت بینالمللی نظیرFATF )، گزینههای سیاستگذاری آنها را محدود میکند بنابراین تمایل دارند کنترل آنها را به دست گیرند، به آنها اجازه دخالت ندهند یا بر قدرت آنها فائق شوند و سرکوبشان کنند.