بسمه تعالي
از شروع تا امروز سال 1383 بود و سازمانی پیر و خسته به نام غله کل کشور منحل شده بود. وظایفش را به شرکت بازرگانی دولتی ایران داده بودند، شرکتی که هنوز مادر تخصصی نشده بود و خودش از انحلال چندین سازمان و شرکت دیگر شکل گرفته بود. ایام، ایام واردات گندم، آرد 45 ریالی، ضایعات فراوان نان و غیره بود. در آن فضا چیزی که خیلی رخ مینمود، کمکاری فرهنگی در حوزه گندم، آرد و نان بود. امور فرهنگی در این حوزه، درخلأی به بزرگی 70 سال غوطه ور بود، علیرغم اینکه اهمیت کار کاملاً ملموس بود، قوانین و مقررات اداری، اجازه کار در این حوزه را بسیار محدود کرده بود. پس بر آن شدیم تا به دور از هرگونه وابستگی دولتی، سیاسی، جناحی و اداری، کاری انجام دهیم و با کمترین امکانات و حداقل هزینه، با توکل به هستیبخش جانآفرین، نیت کرده و وضوی عشق گرفتیم و کار را شروع کردیم. نام این کار را گذاشتیم « نگاه هستی».... به عنوان یک ایرانی همراه با جشن خودکفایی گندم برخود بالیده و شادیهایمان را از نوک قلممان با مخاطبین خود تقسیم کردیم. از انقلاب در خرید گندم با اتحاد ملی نوشتیم و حرمت نهادن به نان را بر اساس باورهای دینی و فرهنگ ملی یادآور شدیم. زمانی که صحبت از فضای استاندارد نگهداری گندم به میان آمد برای اولین بار در کشور نهضت سیلوسازی را تیتر کردیم. از گندمهای آرامش یافته در جای امن درکنار خروج از سیستم امانی و لزوم شروع نهضتی دیگر به نام بوجاری نوشتیم. متهم به تعصب به نان صنعتی شدیم اما گفتیم که موفقیت نان صنعتی در گرو نگاه به ذائقه و سنت ایرانی است و یادآور شدیم که تولید نان سنتی به روش صنعتی، میتواند بازاری مناسب برای خود ایجاد کند. با مخاطبانمان ارتباط برقرار کرده بودیم پس یادآور شدیم که چگونه باید مصرف کرد اگر همت و کارمان را مضاعف کرده و تولید خوبی داشته باشیم. آوردیم که سره از ناسره جدا نمیشود اگر تحمل، تعامل و توازن در کارهایمان نداشته باشیم. نانوا و رمضان را نوشتیم تا اشک نانوای پیر را پاس بداریم و گفتیم گرهگشا خداست اما ما نیز باید جانب احتیاط را رعایت کنیم. اگر از اصلاح الگوی مصرف در نان نوشتیم، در ازای آن از اصلاح الگو در مدیریت هم نوشتیم. اخلاق حرفهای کاسب دیروز را به کاسب امروز یاد آور شدیم و همواره به دنبال ایجاد تریبونی برای گندم، آرد و نان بودیم. بالاخره این تریبون ایجاد شد و صنوف مختلف در حوزه گندم، آرد و نان توانستند مکانی را برای ابراز عقاید یا به عبارتی دیگر عنوان سخنان در گلو ماندهشان پیدا کنند. ظاهر امر نشان میداد که سالیان متمادی دست اندرکاران این حوزه به دنبال چنین فرصتی بودند، فرصتی برای گفتن درددلهایشان و از آن مهمتر دیده و شنیده شدن. حتماً به یاد دارید که در شروع کار اکثراً به آرامی و با احتیاط به سمت نگاه هستی نزدیک شدند. دلیلش منطقی بود، اعتماد کردن به مجله ای چند برگی که بیشتر به یک بولتن شباهت داشت، کار آسانی نبود. در شمارههای اول، مصاحبه شوندهها هم با احتیاطتر حرف میزدند و کمی هم نگران بودند که نکند حرفهایی که از سر درددل بیان میکنند و ممکن است به مسئولی دولتی بربخورد، چاپ نشده و اصطلاحاً سانسور شود یا اگر چاپ هم شود آیا کسی هست که آنها را بخواند؟ اما وقتی که دیدند نگاه هستی که معمولاً آخرین سئوال از مصاحبه شوندهاش این بود که «هرچه میخواهد دل تنگت بگو»، بدون در نظر گرفتن مناسبات و طبقهبندیهای دولتی و خصوصی همه حرفهایشان را منتشر میکند و از آن مهمتر اینکه به هر جا که میروند، نسخهای از این نشریه وجود دارد، این نگرانیها از بین رفت و جایگزینش اعتمادی متقابل شد. البته اگر دقت کرده باشید نگاه هستی به جهت پایبندی به اصول اولیه روابط اجتماعی، هرگز اجازه اهانت به هیچکس را نداده و نمیدهد و چنانچه ممیزی یا سانسوری هم در مجله صورت گرفت، قطعاً برای جلوگیری از نشر مطلبی بوده که شائبه اهانت به شخص یا سازمان یا یک تشکل را داشته و چنانچه کسی مدعی است که بخشی از سخنانش با سانسورمواجه شده، قطع به یقین آن بخش از سخنانش حاوی مطالبی اینچنینی بوده و در خور و شأن خوانندگان نشریه نبوده و «هرچه میخواهد دل تنگت بگو» به معنی اهانت به دیگران نبوده و نیست. امروز بیش از 200 شماره از نگاه هستی به دست شما رسیده و اگر از ابتدا تا به امروز با ما همرا بودهاید، مسلماً تأیید میکنید که تفاوتی بسیار زیاد، هم در باطن و هم در ظاهر آن شکل گرفته است. از یک سو با توجه به اینکه هیچگونه کمکی اعم از دولتی و غیردولتی به نشریه نشده و نمیشود، لاجرم باید برای هرچه پربارتر شدن آن رو به سوی استفاده از تبلیغات میبردیم که این خود نشان از پرمخاطب بودن آن دارد و از سوی دیگر با توجه به اینکه نشریه آن خلاء مربوطه را پر کرده است، همگان رو به سوی آن آورده و گفتههای ناگفتنی قبل از نگاه هستی را بیان میکنند. امروز که به گذشته نگاه میکنیم بر خود میبالیم که با پشتکاری مضاعف توانستیم آن تریبون را ایجاد نماییم و فاصلههای به وجود آمده میان دست اندرکاران حوزه گندم، آرد و نان را کوتاه کنیم. اینک مسئولین دولتی به راحتی با مطالعه نگاه هستی و بدون برگزاری جلسات زمانبر از مشکلات و معضلات صنوف وابسته به خود آگاه میشوند و خود نیز از این رسانه، سیاستهای کاری، مسائل و مشکلات و حتی برخی از دستورالعملهای کاریشان را اعلام مینمایند. نانوایان زحمتکش وخادم جامعه که تا دیروز جایگاهی معتبر برای ابراز عقایدشان نداشتند، امروز با خاطری آسوده حرفهایشان را بر لوح تاریخ ثبت میکنند. صنعتگران خلاق و علاقهمند به خدمت به میهن نیز این فرصت به دست آمده را غنیمت دانسته و علاوه بر معرفی خود و کالای تولیدیشان، گاهی گریزی به بیان خواستههای خود میزنند و از پشت تریبون نگاه هستی از بایدها و شایدهای صنفی خود سخن به میان میآورند تا گوش شنوایی به خواستشان پاسخ دهد. دانشپژوهان و علاقهمندان به مطالب علمی و اخبار روز دنیای غلات نیز علاوه بر اینکه از مطالب مندرج در نشریه استفاده میکنند، خود نیز با ارسال مقالات علمی و نشر آن به گونهای مفید از این نشریه بهرهمند شدهاند. نگاه هستی با پرهیز از هرگونه جنجال و هیاهو، همواره به دنبال اطلاعرسانی به موقع در جهت رفع معضلات و ایجاد فضای آرام در این حوزه بوده و امید به آینده روشن را سرمنشاء امور خود دانسته و همین امر باعث شده که همیشه در پایان سرمقالهها از «انشاء ا...» استفاده شود و این بدان معناست که همه ما در نگاه هستی به الطاف بیپایان ایزد منان اعتقاد قلبی داشته و یقین داریم که آینده از آن بندگان امیدواری است که از کوشش و تلاش خسته نخواهند شد. انشاءا...
خانواده نگاه هستی صاحب امتیاز و مدیر مسئول: داوود شفق سردبیر: غلامرضا مظاهری هیأت تحریریه: زیر نظر شورای نویسندگان دبیر تحریریه: ندا کاظمی ترکی دبیر پروژه: شبنم صیادی ویراستار: مهدیس مظاهری خبرنگار: ساناز مرادیان مترجم: کمند ابراهیم زاده حروفچینی: زهره محمدی
|
طراحی وب سایت آریایک توسط aryanic highportal aryanic