ارسال به دوست  نسخه چاپي 

سپاس...

تا جایی که به یاد دارم از سال 1384 که با همت آقای دکتر علیرضا کریمی، مدیرعامل وقت شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه یک کشور، در سیلوی تهران برای اولین بار از پیشکسوتان حوزه آرد و نان استان تهران به صورت جدی تقدیر شد و به برگزیدگان هم به عنوان یاد بود علاوه بر لوح تقدیر، تندیسی زیبا تحت عنوان گندم بلورین اهدا شد، تا چند روز قبل که دعوتنامه‌ای به دستم رسید و متوجه شدم قرار است به همت شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران و کانون هماهنگی دانش، صنعت و بازار زنجیره گندم، آرد و نان، جشنواره ملی برترین‌های زنجیره گندم، آرد و نان برگزار شود، چند باری شاهد آن بودم که به صورت جسته گریخته چند مراسم اینچنینی برپا شده است اما پس از هر بار برگزاری، به ‌دلایلی که بعداً ذکر خواهم کرد، موضوع تقدیر از پیشکسوت و برگزیده تا چند سالی به دست فراموشی سپرده می‌شد.

اما این بار که این دعوت‌نامه را دیدم، عنوان «برترین‌ها» مرا بسیار امیدوارتر از گذشته کرد و ناخودآگاه به یاد خاطره‌ای افتادم که فکر می‌کنم بازگویی آن خالی از فایده نباشد. 

حدود 10 سال قبل، شهرستان ری که معروف است به قبله تهران، به دلایلی که هرگز نفهمیدم چرا، مدت‌ها فرماندار نداشت و  فرمانداری آن که همچون امروز ویژه است، به دست سرپرست اداره می‌شد. از  قضا سرپرست وقت فرمانداری که مدتی نسبتاً طولانی آن‌جا را اداره کرد، شخصیتی بسیار فرهیخته به نام آقای مهندس جانه بود که فکر می‌کنم امروز همچون حقیر بازنشسته شده باشد. از نظر من یکی از نکات برجسته مدیریت وی، علاقه‌مندی خاص به حوزه آرد و نان بود. در آن دوران که کمتر مدیری را در حوزه غیر نان می‌شد پیدا کرد که به مسائل جانبی نان نیز توجه کند، مهندس جانه علاوه بر مسائل جاری آرد و نان، به صورت جدی به دنبال ارتقاء بخشیدن به هویت نانواخانه بود.

یکی از کارهای به‌یادماندنی آن زمان، برگزاری همایش تجلیل از پیشکسوتان و زحمتکشان صنف نان در باقرشهر، یکی از بخش‌های نسبتاً ضعیف و از توابع شهرستان ری بود. زیباترین قسمت این همایش هم زمانی بود که گروهی از مسئولین دولتی و صنفی برای دادن لوح تقدیر و جایزه به تعدادی از نانوایان، روی سن بودند و ریش‌سفیدانی با قدهای خمیده، یکی پس از دیگری بالا می‌آمدند و لوح تقدیر و جایزه خود را دریافت می‌کردند. اما نقطه عطف این همایش زمانی بود که یکی از این پیرمردان عزیز پس از دریافت لوح و جایزه خود، از شدت خوشحالی با چشمانی اشکبار و با لهجه شیرین آذری پشت میکروفون رفت و گفت: «بیش از هشتاد سال از عمرم می‌گذرد و این اولین بار است که در طول عمرم، جایزه‌ای می‌گیرم.» این صحنه به قدری تاثیرگذار بود که تمام حاضرین در سالن، از مسئولین روی سن گرفته تا مدعوین، همراه با اشک شوق آن پدر زحمتکش که خود را سینه‌سوخته تنور نانوایی نامید، گریستند. قویاً یقین دارم نانوای پیری که آن روز اشک شادی ریخت، هرگز مادیات جایزه برایش پشیزی ارزش نداشت و اشکش برای این بود که پس از سال‌ها دیده شده است.

اما موضوع اصلی این مقاله باز می‌گردد به جشنواره برترین‌های زنجیره گندم، آرد و نان، جشنواره‌ای که آرزو داشتم همچون جشنواره فیلم فجر قدمتش بیش از سه دهه باشد.

البته همان‌گونه که در بالا ذکر کردم، چند بار و در ادوار مختلف، این حرکت با نام‌های متفاوت انجام می‌شد و همیشه همت برگزارکنندگان بر آن بود که این کار مستدام باشد لیکن آنچه این حرکت‌ها را همچون بسیاری از موضوعات مهم کشور از پا می‌انداخت، مسأله همیشگی تغییر مدیریت‌ها در سطح کلان بود.

اما چرا آرزوی قدمت این جشنواره را دارم؟ حتماً شما نیز همچون من بر این باورید که اگر ما در کشور جشنواره‌ای تحت عنوان فیلم فجر نداشتیم، هرگز شاهد رشد و تعالی این هنر تا به این اندازه نبودیم و این جشنواره که به نوعی مسابقه‌ای است بین گروهی از قدیمی‌ترها با گروهی جویای نام، باعث شده نه تنها کیفیت‌ها بالا رود بلکه سطح توقع مردم را نیز بسیار نسبت به قبل بالا برده است.

اگر ما نیز در این حوزه به صورت مداوم و هرساله این کار را انجام می‌دادیم و امروز سی‌امین جشنواره را برگزار می‌کردیم، قطعاً تا کنون بسیاری از مشکلات از مزرعه گندم تا سفره به دست خود مردم مرتفع شده بود.

اگر امروز در حال برگزاری سی‌امین دوره بودیم، بی‌شک آن کشاورز مظلوم که در شهری کوچک، تمام عمر خود را به کشت و زرع پرداخته، وقتی که در جشنواره اول یا دوم دیده می‌شد، تا به امروز کیفیت کار خود را ارتقاء بخشیده بود و سایرین نیز سعی در دنبال کردن راه وی داشتند. یقیناً نانوایی که به جهت کمک به مستمندان، مهر نان بین نیازمندان توزیع می‌کند، اگر در جشنواره چهارم یا پنجم مورد تقدیر قرار گرفته بود، تا به امروز نه تنها سطح کار خود را بالاتر برده بود بلکه تقدیر از وی باعث می‌شد که بسیاری از همکارانش نیز به این کار تشویق شوند. اگر کارخانه‌دار آردی در یکی از نقاط دور افتاده کشور در یکی از جشنواره‌ها دیده می‌شد، حتماً این دیده شدن در نحوه فعالیت خودش و سایر همکارانش تأثیر مثبت داشت. تردید ندارم که آن مدیر و کارمند خدمت‌گزار دولت در جای جای کشور، با هیچ پاداش نقدی به اندازه یک تقدیر استانی یا ملی از کار خود احساس رضایت نخواهند داشت.

این‌جاست که این جشنواره برترین‌ها را در این حوزه باید به فال نیک گرفت و با امید به برگزاری سی‌امین و چهلمین جشنواره برترین‌ها، از فرصت استفاده کرد و از بانیان اصلی این حرکت بسیار ثمر‌بخش یعنی آقایان  دکتر سیف معاون وزیر صمت و مدیرعامل شرکت بارگانی دولتی ایران و دکتر کریمی رئیس کانون هماهنگی دانش، صنعت و بازار زنجیره گندم، آرد و نان و همه دست‌اندرکاران آن تقدیر و تشکر نمود.

  

                  

                                                                                                                                                      إن‌شاءا...

                                                                                                                                               غلامرضا مظاهری