ارسال به دوست نسخه چاپي
هزینههای سربار در گلوگاهها
یکی از روزهای هفته قبل پشت چراغ قرمز تقاطع خیابان ولیعصر با بزرگراه نیایش که یکی از گلوگاههای شهر تهران است، مثل همیشه درحال شمارش ثانيهها و گذر عمر بودم و طبق معمول غرق در تفکر... با خود میاندیشدم که چرا باید رانندگانی که در خیابان ولیعصر حرکت میکنند، پشت این چراغ حدود 30 ثانیه معطل شوند و رانندگانی که از سمت نیایش به پشت این چراغ میرسند، بیش از دو دقیقه که با توجه به حجم ترافیک گاهی این دو دقیقه بارها برای آنها تکرار میشود و عملاً در پیک ترافیک، یک خودرو برای گذر از این گلوگاه شاید حدود ده دقیقه معطل شود.
مسلماً اگر پای درد دل مسئولین محترم مدیریت شهری بنشینم، خواهند گفت که دلیل این نابرابری در مدت زمان توقف در پشت چراغهای راهنمایی، به کشش بار ترافیکی هر یک از خیابانها بستگی دارد. برای چراغ همین تقاطع چون یک طرف آن خیابان ولیعصر است و اگر خودرو بیش از حد معمول در آن باقی بماند، امتداد ترافیک به میدان ونک میرسد، بالاجبار بار بیشتر را به نیایش منتقل میکنند که امتداد آن بزرگراه نیایش است. البته این هم برای خودش دلیلی است که دل مدیران را خوش میکند اما چون رانندههای هر دو مسیر از استفاده از امکانات شهری به یک اندازه حق دارند و ماندن گروهی از مردم در ترافیک بیشتر نیز به نوعی حقالناس است، یقیناً باید کسی پاسخگوی آن باشد که بعداً به آن خواهم پرداخت. چند روز قبل نرخ خرید تضمینی گندم برای سال آتی به مبلغ هر کیلوگرم 40 هزار ریال اعلام شد، مطابق سالهای گذشته جامعه زحمتکش کشاورز به این نرخ اعتراض داشته و قیمت تمام شده گندم را برای سال آینده بالاتر از این رقم برآورد میکنند. فعلا با این اختلاف نظر کاری ندارم و از آن گذر میکنم چرا که در هر صورت این قیمت در چند جلسه با کمی چکشکاری و دادن وعده و وعید با درصدی تغییرات جزئی اجرایی خواهد شد. اما نکته مهم و اصلی به قانون هدفمندی یارانهها باز میگردد. دقیقاً 10 سال قبل و در آخرین ماههای سال 89، هدفمندسازی یارانهها با مصوبه مجلس از حالت طرح خارج و به صورت قانون در تمامی کشور و کاملاً یکسان، لازمالاجرا شد. از خوب یاد بد روزگار، من نیز به واسطه شغل سابقم در برخی از جلسات کارشناسی آرد و نان آن حضور داشتم. آن زمان روزهای پرتلاطم تعیین نرخها بود و در این حوزه با در نظر گرفتن همه جوانب، یارانه مربوطه از مزرعه تا سفره برای سال 89 رقم 3800 میلیارد تومان برآورد گردید و قرار بر این شد که دولت از محل این مبلغ به هر نفر 4500 تومان بابت یارانه نان پرداخت کند و الباقی را نیز به تولید اختصاص دهد و مابقی امور به صورت کامل آزاد شود. بد نیست بدانید از 45 هزار و 500 تومانی که در این 10 سال اخیره به عنوان یارانه پرداخت میشود، همیشه مبلغ 4500 تومان آن مربوط به نان بوده البته با ذکر این توضیح که در آن روز هر قرص نان سنگک با نرخ آزاد 200 تومان قیمت داشت و امروز 2000 تومان! چون هنوز هر ماه همان یارانه نقدی روز نخست به حساب سرپرستان خانوار واریز میشود پس کماکان آن 3800 میلیارد تومان نیز برقرار است و در حالی که قرار بود سایر امور آزاد باشد اما همچنان شاهدیم که دولت هر سال برای سال آتی نرخ خرید تضمینی اعلام میکند که این کار یعنی پرداخت مجدد یارانه به گندم که ظاهراً خلاف قانون مذکور است. با این حساب اگر فرض را بر آن بگیریم که دولت در سال آینده حدود 10 میلیون تن گندم از کشاورز خریداری کند، باید نتیجه گرفت که در صورت تداوم وضع موجود حدود 30 هزار میلیارد تومان باید در حوزه گندم، آرد و نان هزینه شود که اینکار همان گلوگاهی است که عبور از آن بسیار مشکل است. البته این رقم فقط بابت هزینههای آشکار است و با محاسبات دقیقتر، هزینههای پنهان نیز کشف خواهند شد که این هزینهها را نیز باید به سایر گلوگاهها اضافه کرد. بد نیست باهم به تعدادی از این گلوگاهها که باعث هزینههای سربار میشوند، نگاهی گذرا داشته باشیم. الف) کارمزدهای بانکی مربوط به وثایق به اضافه نرخ سود بانکی ب ) حمل و نقلهای متعدد شامل حمل از مزرعه به مراکز خرید، از مراکز خرید به سیلو و انبار، از سیلو و انبار به کارخانه و از محل کارخانه به محل نانوایی و سایر مصارف که ممکن است تکرار نیز داشته باشند ج ) هزینههای نگهداری و انبارداری مضاعف و استهلاک سیلوها و انبارهای کشور د ) اشتباه محاسباتی در درصدهای در نظر گرفته شده برای استحصال آرد و میزان افتهای رایج هـ ) هزینههای استهلاک جادهها و سیستم حمل و نقل جادهای کشور شاید اگر بنا شود اینگونه موارد را تک به تک بشماریم، کار به درازا بکشد پس به همین تعداد بسنده میکنیم. همانگونه که بارها نوشته و قلباً به آن اعتقاد دارم، باید بسیاری از مشکلات را با استفاده از تجربیات سایر کشورها حل کرد و نیازی نیست برای همه چیز، خودمان راه حل پیدا کنیم. قبلاً سایرین راه حلهای بسیار بهتری را یافته و اجرا کردهاند پس میتوانیم در بحث یارانهها از روی دست دیگران نگاه کنیم. در اکثر کشورهای تولیدکننده عمده گندم، به دلیل اینکه کشاورز مجبور است محصول خود را پس از برداشت با نرخ جهانی مطابقت دهد، دولتها یارانه تولید را روی مزرعهای که هنوز سبز است به کشاورزان پرداخت میکنند. قطعاً کشاورز زحمتکش ایرانی نیز در صورتی که قبل از برداشت، یارانه تولید خود را بگیرد بدون ترس از زیان احتمالی در هنگام عرضه کالا، نرخ خود را با نرخ روز بازار تطبیق خواهد داد. این کار باعث خواهد شد که سیستم چند نرخی از بین رفته و تولیدکننده واقعی آرد و نان نیز به جایگاه خود بازگردد. از طرفی به جای روش اشتباه پرداخت یارانه نقدی به مردم نیز میتوان از روش کارتهای اعتباری یا بهداشت و درمان رایگان برای همه ایرانیان استفاده کرد. دوباره به گلوگاه پشت چراغ قرمز باز میگردیم. مدیران شهرداری بهتر از ما میدانند که میتوان با ایجاد تقاطعهای غیر همسطح همچون پل و زیرگذر مناسب، بسیاری از چراغهای راهنمایی را حذف کرد و وقت مردم یا همان حقالناس را پاس داشت. همان کاری که همه مدیران ارشد در کارهای خود باید در نظر داشته باشند. انشاءا... غلامرضا مظاهری