ارسال به دوست  نسخه چاپي 

فناوری در زنجیره گندم، آرد و نان

از چند روز دیگر سال 1400 آغاز می‌شود و اگر عمری باقی بماند، فقط یک سال فاصله داریم تا ما هم به آن گروه از انسان‌های کره زمین تبدیل شویم که خداوند قسمتمان کرده زندگی و عبور از دو قرن هجری و میلادی را تجربه کنیم.

 

آمادگی برای ورود به قرن جدید از جنبه‌های مختلف قابل تعمق است. فکر می‌کنم که در این سال پایانی قرن، موقعیت مناسبی است تا هر شخص پیش خود دفتر زندگانی‌اش را بررسی کند و بر مبنای اعمال و روش‌های زندگی‌اش به خود امتیاز دهد و برای ورود به قرن جدید نیز دفتری نو آماده کند. این دفاتر محاسبه می‌توانند بسیار گسترده‌تر از شخص باشند و از خانواده تا کشور و جهان نیز تعمیم یابند چراکه ما پیرو دینی هستیم که از طفولیت به ما یاد دادند خودتان به حسابتان رسیدگی کنید قبل از آنکه برایتان محاسبه کنند.

12 و 13 اسفند ماه در محل مرکز نوآوری صنعت غذای کشور، همایشی جمع و جور که بیشتر حالت وبینار داشت تا سمینار، تحت عنوان «ارائه نیازهای فناورانه ماکارونی، نان و غلات» برگزار شد. کاری شایسته که تعدادی از دست اندرکاران حوزه‌های فناوری اطلاعات و غلات با یکدیگر به تعامل نشستد و هریک نظرات و نیازهای خود را گفتند و به نظر می‌رسد در آینده، بسیار بیشتر شاهد برنامه‌های اینچنینی در این مکان باشیم.

اما مطلب بسیار مهمی ‌که برخی نیز خیلی گذرا به آن اشاره کردند و بسیاری از تصمیم‌گیرندگان حوزه گندم، آرد و نان یا از آن غافلند یا خود را به غفلت می‌زنند، این است که  هم‌اینک و در قرن بیست و یکم میلادی که صحبت از سفر انسان به مریخ است، در کشور ایران با تمدن چندهزار ساله، عیب بزرگ این است که در حوزه گندم، آرد و نان که زنجیره‌ای بلند از کشاورز در مزرعه تا پیرمرد و پیرزنی نشسته بر سفره دارد، هنوز هم از آغاز تا پایان، همه با هم و متفق‌القول از وضعیت خود و موقعیتی که در یکی از حلقه‌های زنجیر دارند، ناراضی‌اند.

البته این نارضایتی به امروز و دیروز مربوط نیست و حتماً شما نیز تصدیق می‌کنید که به جز چند دوره کوتاه حداقل در طول چهار دهه اخیر، همیشه در هر زمان با یک شکل جدید این نارضایتی خود را نشان داده است. در تولید همیشه بحث مطابق نبودن هزینه تولید با درآمد از یک سو و تنگناهای پیش پای تولید‌کننده از سوی دیگر و در حوزه مصرف همیشه کیفیت پایین، قیمت بالا و حجم کمتر، ذی‌نفعان را آزرده‌خاطر کرده و می‌کند.

بارها از سوی دوستان و مخاطبان مجله که نوشته‌های من را دنبال می‌کنند، این سؤال را شنیده‌ام که چرا همیشه در پایان مقالات خود از «ان‌شاءا...» استفاده می‌کنم. در پاسخ به این عزیزان می‌گویم برای اینکه بسیاری از آرزوهای من و امثال من در به سامان رسیدن این حوزه، هنوز به سرانجام نرسیده و علی‌رغم اینکه ده‌ها بار مطالبی را به شکل‌های مختلف بیان کرده و می‌کنم و از همه کسانی که دستی بر آتش دارند و می‌توانند نقش‌آفرینی مثبتی داشته باشند، خواهش و تمنا می‌کنم که فکری به حال فلان موضوع کنید، متاسفانه آن‌ کس که کلید گشایش در دست دارد و ما فکر می‌کنیم که می‌تواند آن فکرمان را عملیاتی کند، یا نمی‌خواهد یا نمی‌داند چگونه یا نمی‌تواند و آن کس هم که مثل من قدرت اجرایی ندارد، باید اول امیدوار به الطاف الهی باشد سپس منتظر کسی مثل یوسف پیامبر و مدام بگوید «ان‌شاءا...» که درست می‌شود! 

سمیناری که در بالا ذکر کردم، هدفش ایجاد پل ارتباطی قوی‌تری بین فناوری اطلاعات با حوزه غلات بود که بسیار کار خوبی است و هیچ انسان عاقلی با آن نه مخالف است و نه می‌تواند از آن کار خوب ایراد بگیرد. 

اما به نظر می‌رسد در طول چند دهه گذشته، کسی زیر بار نمی‌رود و باید گفت که ایراد کار فقط به گردن گندم، آرد، نان، ماکارونی و سایر محصولات وابسته به گندم است زیرا مقصر اصلی آن‌ها هستند که نمی‌توانند خود را با سرعت فناوری اطلاعات هماهنگ کنند!

در دنیای امروز سال‌ها است سرفصلی بسیار مفید و موثر در حوزه کشاورزی به نام کشت فراسرزمینی باز شده و خیلی از کشورهای کم‌آب، بخشی از کشاورزی غلات علی‌الخصوص گندم خود را با اجاره زمین‌های کشاورزی بسیار بزرگ، به کشورهای پرآب‌تر منتقل کرده‌اند و از فناوری مهم ماهواره‌های کشاورزی نیز همزمان بهره‌برداری می‌کنند.

در دنیای امروز دیگر کمتر اتفاق می‌افتد که برای تخمین مقدار کشت و برآورد میزان تولید محصول، هزاران بازرس به صورت فیزیکی از زمین‌های کشاورزی بازرسی کنند. این کار از سوی چندین جوان علاقهمند و در یک سالن که رایانه‌های پیشرفته آن به ماهواره‌های کشاورزی متصل‌اند، انجام می‌شود و هم آمار تولید را می‌گیرند و هم اطلاعات بسیار مفید آب و هوا را بدون خست در اختیار کشاورزان قرار می‌دهند.

کمتر نقطه‌ای در جهان وجود دارد یا به عبارت دیگر شاید اصلاً کشوری وجود نداشته باشد که نرخ یک محصول تولید شده در آن‌جا از نرخ ماده اولیه آن محصول ارزان‌تر باشد، من حقیر هر چه گشتم کشوری را پیدا نکردم که در آن‌جا نرخ آرد از نرخ گندم کمتر باشد. اگر شما کشوری را همچون ما سراغ دارید، لطفاً بفرمایید تا در شماره آینده عرضم را اصلاح کنم. دولت‌ها در تمام ادوار هزاران میلیارد تومان یارانه به نان می‌دهند و متاسفانه همچنان تمام حلقه‌های زنجیره از مزرعه تا سفره ناراضی‌اند. در صورتی که امروز با یاری گرفتن مناسب از فناوری اطلاعات می‌توان دهک‌های مختلف جامعه را به درستی شناسایی کرد و روش فعلی پرداخت یارانه در حوزه گندم را به صورت غیرنقدی در‌آورد یا با دادن کارت‌های اعتباری که فقط بتوان از آن‌ها در پرداخت برای تهیه کالاهای اساسی و انرژی استفاده کرد یا با رایگان کردن بهداشت و درمان برای دهک‌های نیازمند، دین خود را در قرن جدید به ملت شریف ایران ادا نمود.

  

                                                                                                                                                                     ان شاءا...

                                                                                                                                                                 غلامرضا مظاهری