ارسال به دوست  نسخه چاپي 

کلاه‌های پس معرکه!

در زبان فارسی لغت «معرکه»، ترجمه‌های متعددی دارد اما بیشتر برای قیل و قال، جلب توجه و عده‌ای را به دور خود جمع کردن به کار می‌رود.

 

در گذشته‌های نه چندان دور که همچون امروز مردم تفریحات دیداری و شنیداری نداشتند، عده‌ای به شغل معرکه‌گیری مشغول بودند و هر روز در گوشه‌ای از شهر با کارهای مختلفی همچون انجام کارهای بدنی یا اصطلاحاً پهلوانی و سروکله زدن با مارها یا اصطلاحاً مارگیری و این دست کارها، مردم را به دور خود جمع می‌کردند و به اصطلاح معرکه می‌گرفتند!

حلقه زدن جماعت دور معرکه‌گیر نسبت به هر محله شهر، متفاوت بود و عموماً در محلات پایین شهر استقبال از این معرکه‌گیری‌ها خیلی بیشتر از بالای شهر بود. از طرف دیگر، یکی از اجزای جدایی‌ناپذیر از البسه مردانه در آن سال‌ها، کلاه بود و نداشتن کلاه بر سر در انظار عمومی، ‌به مثابه نپوشیدن لباس، قبیح بود. گاهی در زمان معرکه‌گیری، جمعیت به قدری زیاد می‌شد که معرکه‌گیر از صفوف اول تقاضا می‌کرد که بنشینند تا صفوف بعدی بتوانند تماشا کنند و در این بین بودند آدم‌های به اصطلاح زرنگی که خود را به صف اول می‌رساندند و نمی‌نشستند. این‌جا بود که معرکه‌گیر می‌آمد و کلاه آن فرد زرنگ را برمی‌داشت و به بیرون و انتهای صفوف مردم پرت می‌کرد تا وی به اجبار برای رسیدن به کلاهش به عقب بازگردد و از همان‌جا بود که مثال «آدم‌زرنگ، کلاهش پس معرکه است» وارد فرهنگ ما شد.

در بسیاری از امور کشورداری، این «آدم‌زرنگ‌ها» آمده و رفته‌اند و از خود خاطرات تلخ و شیرین و از عملکردشان نیز نشانه‌هایی همچنان باقی مانده و متأسفانه این مردم بوده‌اند که باید هزینه‌هایی را در طول تاریخ بابت زرنگی این افراد پرداخت می‌کردند و به جای اینکه کلاه آن‌ها پس معرکه باشد، همیشه کلاه مردم پس معرکه پرتاب شده است!

یکی از بارزترین و تلخ‌ترین زرنگ‌بازی‌ها در حوزه گندم، آرد و نان در زمان دولت دهم و از سوی یکی از معاونان آن دولت اتفاق افتاد. متأسفانه هنوز پس از حدود 13 سال مردم در حال پس دادن تاوان آن ندانم‌کاری هستند. اگر در سال‌های دوم، سوم و چهارم اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، وی زرنگ‌بازی در نمی‌آورد و آن لجبازی بچه‌گانه را در ندادن نرخ نمی‌کرد، حرف عقلای قوم را گوش می‌داد و سیستم نرخ‌گذاری جدید را برای گندم، آرد و نان بر مبنای آنچه به عنوان آزاد‌سازی اتفاق افتاده بود، پایه‌ریزی می‌کرد، دولت‌های بعدی نیز مجبور بودند همان روش را ادامه دهند و هر ساله نسبت به نرخ تورم و نرخ جهانی گندم، قیمت‌گذاری جدید انجام می‌دادند و نه مبلغ یارانه این حوزه از 3 هزار و 600 میلیارد تومان در سال 1389 به این مبالغ سرسام‌آور امروزی می‌رسید و نه دیگر لازم بود در هر دوره، گروهی وارد و ناوارد، مرتبط و نامرتبط، به این عرصه وارد شوند و تصمیماتی اتخاذ نمایند که خدا می‌داند در آینده، این تصمیمات چه نتیجه‌ای خواهد داشت.

متأسفانه در این کشور، اصول مدیریتی به جای آنکه بیشتر بر اساس برنامه‌ریزی درازمدت صورت پذیرد، مبتنی است بر سلایق شخصی، آن هم هر زمان با شکل‌هایی متفاوت و مطابق با منافع گروهی خاص به جای خیر و صلاح  جامعه! به همین علت است که با تعویض مدیریت‌ها، تقریباً همه برنامه‌ها نیز تغییر می‌کنند.  

این کار را می‌توان در حوزه گندم، آرد و نان در مراحل مختلف رصد کرد و قدیمی‌ترها بهتر می‌دانند که چگونه بارها در این حوزه تصمیمات با عوض شدن یک مدیر ارشد تغییر یافته است. مباحث مربوط به خرید تضمینی گندم، گندم امانی، نرخ‌گذاری در هر سه زمینه گندم، آرد و نان، پرداخت و عدم پرداخت مبالغی تحت عنوان مابه‌التفاوت به کارخانه‌ها، نرخ‌گذاری سبوس، گندم آزاد، گندم و آرد صنف و صنعت، سیلوسازی و بسیاری دیگر از این دست مسائل که با تغییر در مدیریت‌ها، نحوه اجرایی آن‌ها نیز تغییر یافته و همه این موارد دست به دست یکدیگر داده تا سال‌ها شاهد شتابزدگی و اجرای تصمیمات خلق‌الساعه در اجرای برنامه‌های ناقص در بسیاری از امور باشیم. 

البته واضح است که در برخی از سیاست‌گذاری‌ها حتی ممکن است در کوتاه‌مدت و فقط در زمان خودش، این تغییرات و تصمیمات  نوبه‌ای اثربخش باشد اما یقیناً با گذشت زمان، این اثر که موقت و مسکن‌گونه بوده، از بین می‌رود و آن تصمیمات عجولانه، خودشان باعث خواهند شد تا زمینه‌های رشد دلالان و به وجود آمدن شکل‌های جدیدی از رانت خواران و ورود آن‌ها در همه امور، ایجاد شود. از همه بدتر اینکه آن‌ها با استفاده از تجربیات قبلی، از هر موقعیت پیش‌آمده، سوءاستفاده می‌کنند و هر سال صدها و هزارها میلیارد تومان از پول بیت‌المال را به جیب می‌زنند!

موضوع نصب کارتخوان مخصوص در نانوایی‌ها، موضوع اصلی است که کاملاً با مطالبی که در بالا ذکر کردم، همخوانی دارد. کارتخوان‌هایی که طبق گفته نفر اول این طرح در وزارت دارایی، قدیمی‌ است و با نسل دوم اینترنت پشتیبانی می‌شود و با تصمیمی ‌خلق‌الساعه در زمانی خاص از سوی گروهی که به نظر می‌رسد سررشته‌ای در حوزه گندم، آرد و نان نداشته‌اند، گرفته شده است.

طی چند ماهی که از شروع این طرح می‌گذرد، من خودم شخصاً بارها به چند دکان نانوایی مراجعه کرده و نان خریده‌ام. اولین موضوعی که با آن برخورد داشتم و حتماً بسیاری از شما نیز به این مورد برخورده‌اید، خرید نان گران با اضافه‌تر زدن تعداد نان در دستگاه کارتخوان است. مثلاً در دستگاه قیمت نان سنگک، 3 و 5 هزار تومان درج شده اما نانوا نان 10 هزار تومانی نیز دارد! اولاً نان 3 هزارتومانی سنگک یعنی نانی بسیار کوچک و بدون هیچ افزودنی و عموماً بدپخت پس لاجرم مشتری مجبور است نان 5 یا 10 هزار تومانی بخرد و برای خرید هر نان 10 هزارتومانی باید دوبار کلید نان پنج هزارتومانی را بزند که این خود یعنی نقص بزرگ در آماری که برخی از مواقع به آن استناد می‌شود که مثلاً ما در روز و ماه، فلان تعداد قرص نان مصرف می‌کنیم و به همین ترتیب این آمارهای اشتباه، در مصرف آرد و گندم کشور نیز تأثیرگذار خواهد بود!

آقایان! از قدیم‌الایام در این مملکت مردم در شب‌های جمعه و مناسبت‌ها، نان صلواتی می‌دادند و عده‌ای از افراد کم‌برخوردار جامعه در این ایام چشمشان به دنبال این نان صلواتی بود و برخی از دکان‌های نانوایی نیز با توزیع مهرهایی، نان صلواتی می‌دادند و متبرک می‌شدند. امروز چون این کارتخوان‌ها شده‌اند چوب خط عملکرد نانوایان، در این امر خداپسندانه نیز اختلال ایجاد شده است. لطفاً فکری هم برای نان صلواتی کنید و بیشتر حواستان به کلاهتان باشد!   

ان شاءا...

غلامرضا مظاهری