ارسال به دوست  نسخه چاپي 

نگاهی به شهر اولین‌ها با مبارزه زنان علیه بلوای نان در عصر مظفری

تا چند سال پیش، شهر اولین‌ها لقبی بود که هر زمان نام «تبریز» را می‌شنیدم یا در جمله‌ای می‌دیدم، در کنار این شهر قرار داشت. اما آیا به واقع تبریز در مقوله آرد و نان نیز می‌تواند لقب اولین‌ها را به یدک بکشد؟

 

آذربایجان شرقی، استانی در گوشه شمال غرب ایران است. استانی پرجمعیت و آباد که در مسیر جاده ابریشم به عنوان چهارراه ارتباطی ایران و اروپا و دروازه مشرق‌زمین قرار دارد که در حقیقت این موقعیت سوق‌الجیشی آذربایجان شرقی، توانسته شهر تبریز را به یکی از شهرهای مهم ایران تبدیل کند.

از سوی دیگر، این شهر آذری‌نشین ایرانی، همیشه یکی از شهرهایی بوده که در مواقع بحرانی کشور، نقشی تعیین‌کننده‌ داشته است. از جمله این بحران‌ها در تاریخ این شهر که می‌تواند نقش این استان کلیدی ایران را به تصویر بکشد، تکاپوی تبریز در قحطی نان عصر مظفری است.

منابع تاریخی در اواخر دوره ناصری و در عصر مظفری، از کمبود و گرانی نان در شهر تبریز و به تبع آن از اعتراضات مردمی ‌در این شهر حکایت می‌کنند که در این میان شاید بسیاری از شهرهای دیگر نیز همانند تبریز از بلوای نان دست به اعتراض می‌زدند اما در تبریز، نقش زنان بسیار پررنگ بوده و شاید همین موضوع، تفاوت بلوای نان شهر تبریز با سایر شهرهای ایران باشد.

حضور زنان با نقشی کلیدی در شورش‌های دوره مظفری، از آنجا نشأت می‌گرفت که زنان عهده‌دار تهیه و تدارک خوراک در خانواده بودند بنابراین یکی از پایه‌های ثابت تعاملات سیاسی در تبریز، زنان محسوب می‌شدند.

آشوب‌های تبریز از چند نظر اهمیت داشت. یکی آنکه مشروعیت حکومت در مقابل اهالی تبریز به دلیل آنکه در بسیاری از موارد، کارگزاران حکومتی در احتکار و گرانی نان دست داشتند، زیر سؤال رفته بود و از سوی دیگر در شورش‌ها نوعی پیوستگی و هماهنگی بین قشرهای مختلف پدید آمد که پیشگامی ‌زنان در تبریز به رهبری «زینب پاشا»، از جمله مهم‌ترین آن‌ها محسوب می‌شد.

حال آنکه از مهم‌ترین عوامل قحطی نان در تبریز، خشکسالی بود که در آن دوره بر اثر عوامل طبیعی در ایران وجود داشت. این امر به کمبود محصول گندم و بحران نان در عصر مظفری منجر شد و دلیل اصلی این موضوع، روش کشاورزی بر طبق کشت دیم بود که ارتباط مستقیم با میزان بارش سالانه داشت بنابراین در صورت کم‌بارانی یا حتی بارش زیاد (سیل)، محصولات کشاورزی دچار آسیب می‌شدند و در نتیجه قحطی به وجود می‌آمد. البته کمبود نیروی انسانی کشاورز به دلیل وجود بیماری‌هایی چون وبا و طاعون را که زمینه ایجاد قحطی را فراهم می‌کرد نیز می‌توان از پدیده‌هایی دانست که موضوع را بیش از پیش تشدید می‌کرد. البته نباید وجود آفت‌ها و سن‌زدگی یا هجوم ملخ‌ها را نیز در این پروسه نادیده گرفت چرا که به محض پخش چنین خبرهایی در شهر، افزایش مبلغ نان و کمبود آذوقه غلات در شهرها آغاز می‌شد.

در کنار عوامل طبیعی، وجود عوامل سیاسی و اجتماعی قحطی نان نیز در تبریز دوره مظفری حائز اهمیت بوده است. احتکار و قبضه کردن بازار از سوی بعضی از مقامات دولتی، عوامل بانفوذ و مالکان بزرگ و سودجو، یکی از مهم‌ترین دلایل قحطی نان در تبریز دوره مظفری بوده و شاید حتی بتوان گفت احتکار نه به عنوان تشدیدکننده قحطی بلکه به عنوان مبدأ و منشأ قحطی نیز محسوب می‌شده است.

در نتیجه اینکه نانوایی‌ها همیشه شلوغ و با ازدحام جمعیت روبه‌رو بودند و تأثیر این موضوع در طبقه متوسط و فقیر جامعه، بسیار بیشتر از طبقه اشرافی بود به طوری که اعتراض سال 1316 هجری قمری و تاراج اموال نظام‌العلماء، علاءالملک و مابقی اشراف تبریز اتفاق افتاد.

به طور کلی با نگاهی به تاریخ بلوای نان در شهر تبریز، باید گفت طماعی برخی ثروتمندان و دولتمردان در کنار خشکسالی، مهم‌ترین عامل کمبود نان در آن سال‌ها در شهر تبریز بوده است بنابراین عوامل سیاسی و اجتماعی، نقشی مهم ‌در ایجاد یا تشدید بلوای نان در ایران آن سال‌ها داشته‌اند که تفاوت بلوای نان در شهر تبریز با سایر شهرهای ایران، در حضور پررنگ زنان بوده که در بسیاری از مواقع، پیشگام در مبارزه بودند همانند رهبری زینب پاشا علیه محتکران در شهر تبریز که به کشته شدن ده‌ها زن انجامید.

با نگاهی به تاریخچه بلوای نان تبریز و نگاه روشنفکرانه و آگاه مردم تبریز در مقابل محتکران با حضور زنان، این شهر را می‌توان به عنوان شهر اولین‌ها در مقابله با عدم برنامه‌ریزی در عرصه‌ نان قلمداد کرد.

 

منابع:

کتاب‌های «خاطرات سیاسی میرزا علی‌خان امین‌الدوله»، «خاتون هفت قلعه»، «زینب پاشا» و «قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران»