ارسال به دوست  نسخه چاپي 

معضل برق

فکر می‌کنم حدود 10 سال قبل در یکی از مقالات خود نوشتم که سال 1992 میلادی برای شرکت در نمایشگاهی، حدود دو هفته در کشور ژاپن اقامت داشتم. طی آن مدت، مسائلی بسیار آموزنده را دیدم که هنوز هم پس از گذشت بیش از سه دهه، برخی از آن‌ها هنوز هم برایم جذاب و در برخی موارد همچنان کارگشا بوده و هست.

 

آن زمان یکی از نکاتی که خیلی توجه مرا به خود جلب کرد، ترمیم آسفالت خط سرعت یکی از پرتردد‌ترین اتوبان‌های آن کشور بود؛ بزرگراهی به نام مترو پولیتن که بخشی مهم ‌از آن، شهر توکیو و فرودگاه اصلی ژاپن را که ناریتا نام دارد، به یکدیگر متصل می‌کرد. چون به واسطه حضور در نمایشگاه باید با قطار‌های تندرو هر روز از این مسیر می‌گذشتم، به اجبار هر روز قسمتی از این اتوبان را نیز در کنار خود می‌دیدم. آنچه برای من بسیار جالب بود، دیدن کاروانی از خودروها و کارگران یا در یک جمله کارگاهی متحرک بود که تعطیلی نداشت و در آن اتوبان مشغول به کار ترمیم بودند. جالب این بود که عبور و مرور از کنار این کارگاه به غیر از اینکه کمی‌ از سرعت خودروها را کاهش می‌داد، هیچ‌گونه خللی در رفت و آمد ایجاد نمی‌کرد.

شاید بدون اغراق کاروان کارگران و ماشین‌های راهسازی در حدود دوکیلومتر بود و آنچه بسیار جلب توجه می‌کرد، نظمی ‌به‌ یاد ماندنی در هنگام کار بود. در ابتدا گروهی با ماشین‌های مخصوص، آسفالت قبلی را می‌تراشیدند و بار کامیون‌هایی می‌کردند و آن‌ها هم آسفالت تراشیده شده را به آخر خط می‌رساندند تا دوباره تبدیل به آسفالت نو شود، در میانه راه، هرکس به ترتیب مشغول کار خود بود؛ کندن زمین، جای‌گذاری کانال‌های مخصوص عبور کابل، سیم، لوله و غیره، شناژبندی، زیرسازی، آسترهای متعدد، آسفالت مجدد و نهایتاً همچون روز اول، محل خط‌کشی می‌شد و بدون ذره‌ای اختلاف، همسطح آسفالت قبلی می‌شد.

نمی‌دانم برای ترمیم یک کیلومتر چه زمانی صرف می‌شد اما نکته قابل تأمل این بود که این خط تولید متحرک که در آن اتوبان دیده می‌شد، هر روز نسبت به روز قبل مقدار قابل توجهی پیشروی کرده بود. از همه این‌ها مهم‌تر، آن چیزی که به چشم می‌آمد، تفکری بود که پشت این کار قرار داشت و منِ بیننده، یقین پیدا می‌کردم که قبل از شروع این کار، تمام برنامه‌ریزی‌ها موبه‌مو روی کاغذ پیاده شده و اگر امروز این کار بدین صورت در حال اجرا است، صد درصد حاصل برنامه‌ریزی بسیار دقیقی است که شاید مدت‌ها قبل روی آن کار شده است. بگذریم...

درست در همان ایام و شاید سال‌ها بعد در همین تهران بارها و بارها می‌دیدیم که با مشقت فراوان و ایجاد دردسر بسیار برای اهالی یک منطقه یا عبورکنندگان، یک خیابان فرعی یا یک کوچه را آسفالت می‌کردند و در مدت زمانی بسیار کوتاه، یکی از ادارات برق، گاز، مخابرات یا سازمان آب و فاضلاب می‌آمدند و همان محل را برای عبور لوله یا کابل می‌کندند و نوارهای زرد رنگ «عملیات ساختمانی» دور آن محل می‌کشیدند! البته از حق نباید گذشت؛ سال‌ها است که دیگر من در تهران چنین چیزی را ندیده‌ام اما بعید می‌دانم که این موضوع کاملاً برچیده شده و از بین رفته باشد.

می‌دانم که از اداره برق گفتم و ناراحتی بسیاری از دوستان را بیشتر کردم چرا که چند ماهی است این موضوع برق مصرفی کارخانه‌های آرد را شخصاً با پوست و گوشت و استخوان لمس می‌کنم و می‌دانم که ده‌ها مدل نادیده گرفتن حقوق کارخانه‌های آرد در چند سال اخیر یک طرف بوده و این داستان ناتمام برق خودش به تنهایی یک طرف!

تقریباً از اواخر سال قبل، فشار روی کارخانه‌ها برای عقد قرارداد دوجانبه با شرکت‌هایی که اصولاً وجودشان با یک علامت سؤال بزرگ توأم است، زیاد شد و کارخانه‌ها هم با هماهنگی با انجمن‌های استانی شروع به بستن قرارداد کردند، به خیال اینکه به طور مثال اگر قرار است اداره برق قبضی صادر کند، این قرارداد باعث خواهد شد تا کارخانه آرد حداقل چیزی حدود 40 درصد نسبت به تعرفه قبوض برق کمتر پرداخت نماید و هر استانی هم که توانست، قراردادهای دوجانبه را سفت و محکم برای یک سال بست تا حرف و حدیثی در آن نباشد.

متأسفانه از اولین قبوض صادره تازه متوجه شدیم که ظاهراً قرار بوده تخفیفات شامل حال صنعت شود و هم اداره برق پولش را می‌گیرد و هم طبق قرارداد باید به این شرکت‌ها پول داد. البته اداره برق تحت نام‌های جدیدی پول می‌گیرد که دو تای آن‌ها بسیار جالب هستند؛ ترانزیت و سوخت نیروگاه! این دو آیتم مانند این است که شما به رستورانی بروید و بعد از پرداخت صورت‌حساب از شما پول حمل مواد اولیه از مبدأ تا مقصد را به همراه پول گازی که غذا با آن طبخ شده است، بگیرند! جالب اینجا است که یقیناً هر واحد صنعتی که روزی اشتراک برق را خریده است، حتماً پول ترانزیت را داده و شاید در برخی از موارد نیز خودش هزینه‌های بسیاری را برای رساندن ترانس برق تا نزدیک‌ترین نقطه به کارخانه متحمل شده است.

اما قوز بالای قوز، جایی اتفاق افتاد که چند روز قبل و به یکباره نامه‌ای به کارخانه‌های دارای قرارداد دوجانبه زده شد و به استناد یک نامه، آقای وزیر نیرو اعلام کردند که به قراردادهای قبلی، متممی ‌ضمیمه خواهد شد که حداقل چیزی در حدود 25 درصد به مبلغ قرارداد فعلی اضافه خواهد شد! جالب اینجا است که حتی کارشناسان اصلی این شرکت، خودشان هم در خصوص این ارقام جدید توجیه نبودند و قرار است که بروند و تحقیق کنند و اگر به نتیجه‌ای رسیدند، به طرف‌های قرارداد نیز اطلاع دهند!

آنچه من از این موضوع برداشت کردم، این بود که متأسفانه نه تنها برنامه‌ریزی اولیه در کار نبوده بلکه این تصمیمات یک‌شبه، پشت درب‌های بسته‌ای گرفته می‌شود و صاحبان تصمیم هم به جوانب آن کاری ندارند و فقط برای رسیدن به یک عدد ثابت سالیانه به عنوان درآمد، این ارقام را اعلام می‌کنند! با این توصیفات، به نظر می‌رسد کسی به فکر برنامه‌ریزی دقیق نیست و روز به روز قرار است به تولید فشارهای چندگانه وارد شود. فقط باید امیدوار بود که عقلانیت جایگزین تصمیمات خلق‌الساعه شود.

ان شاءا...

غلامرضا مظاهری