ارسال به دوست  نسخه چاپي 

پلن B

چند شب قبل که موشک‌ها به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک شد، مردم عادی کشور که نگران آینده شده بودند، ناخواسته و طبق یک عکس‌العمل همیشگی، جلوی پمپ‌های بنزین‌ صف کشیدند و برای بنزین زدن، ساعت‌ها در صف ایستادند و فکر می‌کنم اگر نانوایی‌ها نیز در آن ساعت باز بودند، شاهد چنین صفوفی جلوی نانوایی‌ها هم بودیم!

                        

شاید در نگاه اول، این کار، غیرطبیعی به نظر برسد و باید به ایستادگان در صف ایراد گرفت اما از نگاهی دیگر باید به آن‌ها حق داد چرا که ما ملتی هستیم که در طول تاریخ، همواره مورد هجوم قرار گرفته‌ایم و به همین علت عادت داشته‌ایم که شهرهایمان را با برج و بارو و دروازه احاطه کنیم و انبارهای مایحتاج و قنات‌های آب داخل آن‌ها تعبیه نماییم. 

متأسفانه ایران عزیز ما در طول تاریخ به دلایل مختلف من‌جمله طمع همسایگان و نالایقی پادشاهان، ناخواسته درگیر جنگ‌های بسیار زیاد بوده و در ادوار مختلف، همواره مورد حمله اقوام و ایل‌های متعدد همچون مغولان و قدرت‌هایی بزرگ همچون آشوریان و تهدید حکومت‌های یونان و روم به‌خصوص اسکندر بوده است. در سده‌های اخیر نیز از سمت غرب و از سوی سلاطین مختلف عثمانی‌، بارها مورد تجاوز به مرزهایمان قرار گرفته‌ایم و در ادامه تجاوز بیگانگان به ایران در دوران قاجار نیز روس‌ها، این دوست‌نمایان زورگو، گوی سبقت را از دیگران ربودند و منطقه قفقاز، ارمنستان، آران و شیروان را از شمال، اراضی ماوراءالنهر را از غرب دریای خزر و قسمتی از خاک خراسان را از شرق دریای خزر، از ایران جدا کردند. حتی در دوران اخیر نیز زورگویی‌های کشور انگلستان باعث شد که افغانستان و بحرین نیز از مام میهن جدا شوند. پس زندگی در چنین جغرافیایی، ما ایرانیان را وادار کرده بود تا به منظور در امان بودن از حمله متجاوزان، خانه‌های مسکونی خود را به شکل دژهای کوچک و شهرها را به قلعه‌های بزرگ تبدیل کنیم و همواره به فکر آب و آذوقه نیز باشیم.

البته در جهان امروز و در اکثر کشورها، اعمال فوق به اشکالی جدید تحت عنوان دفاع غیرنظامی ‌صورت می‌گیرد. در کشور ما نیز این موضوع مهم با عنوان پدافند غیرعامل همواره در دستور کار قرار دارد و مطابق با آیین‌نامه‌ای که برای این سازمان تدوین شده است، وظیفه پدافند غیرعامل را مجموعه اقداماتی غیرمسلحانه تعریف کرده‌اند که موجب کاهش آسیب‌پذیری نیروی انسانی، ساختمان‌ها و تأسیسات، تجهیزات و شریان‌های کشور در مقابل عملیات خصمانه و مخرب دشمن می‌گردد. اصولاً در فرایند مدیریت بحران، بحران‌ها به مجموعه رویدادهای طبیعی یا ایجاد شده به دست بشر که به صورت ناگهانی به وجود می‌آیند و سختی و مشقت فراوانی را به جامعه تحمیل می‌کنند، به سه مرحله قبل، هنگام و پس از وقوع تقسیم می‌شوند.

با توجه به توضیحات فوق می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که وظیفه پدافند غیرعامل در مرحله نخست، مدیریت بحران یا همان فاز قبل از بحران است. پس هرگونه اقدام در زمینه پیشگیری، در راستای اهداف مدیریت بحران است که متأسفانه به نظر می‌رسد در کشور ما خیلی مؤثر نبوده است چرا که با کوچک‌ترین اتفاق، شاهد صف بستن مردم هستیم.

در ایران عزیز ما، حوزه گندم، آرد و نان به طور ذاتی با نگاهی خاص دیده می‌شود پس چنانچه قبول کنیم که این حوزه اهمیتی خاص دارد، باید این مسأله مهم را هم قبول کنیم که تمامی‌ شرکت‌ها، کارخانه‌ها، سیلوها و انبارها در این حوزه از نظر طبقه‌بندی امنیتی و ایمنی در رده بالا قرار دارند، حال چه دولتی و چه متعلق به بخش خصوصی باشند. 

سناریویی را به طور مثال برایتان ترسیم می‌کنم. تنها کارخانه آرد یک شهر کوچک را در نظر بگیریم. این کارخانه، تنها تأمین‌کننده آرد آن شهر و توابعش است. بر اثر یک اتفاق طبیعی یا غیرطبیعی، چند روزی است که تولید آرد این کارخانه قطع شده و به دلیل کمبود سوخت، آرد‌رسانی از دیگر شهرها هم با مشکل مواجه شده است. 

حال، نانوایی‌های این شهر را در نظر داشته باشیم. آن‌ها هم چند روزی است که آرد به دستشان نرسیده است و با پایان ذخیره آردشان، یکی یکی تعطیل شده‌اند. می‌توان برای ادامه این موضوع، اتفاقی خوش را پیش‌بینی کرد؟ مسلماً ادامه‌ای خوش برای این داستان متصور نیست. حال کمی ‌جلوتر رفته و آن شهر را به شهرستان یا استان تبدیل کنیم. اصلاً چطور است موضوع را کشوری در نظر بگیریم. چرا کشوری؟ به این دلیل که در اقدامی ‌نسنجیده، رزق و روزی مردم را به سیستمی‌ کشوری به نام «نانینو» سپرده‌اند که هر آن ممکن است برای این سامانه اتفاقی بیفتد و آردسازی و آردرسانی را در کشور با مشکلاتی جبران‌ناپذیر مواجه کند. در دنیای پیشرفته، برای انجام کوچک‌ترین کارهای خود، چندین روش را طراحی می‌کنند و بهترین روش که روش اجرایی است، «پلن A» نام‌گذاری می‌شود و به ترتیب روش مؤثر بعدی که «پلن B» است نیز همواره آماده اجرا است و به محض از کار افتادن روش اول، از روش دوم استفاده می‌شود.

به نظرم در این روزها که سایه شوم جنگ بر سر ایران عزیز افتاده و هر لحظه ممکن است این اتفاق ناخوشایند صورت بپذیرد، هر کس در هر پستی وظیفه دارد که به جهت جلوگیری از به وجود آمدن وضعیت‌های ناخوشایند در هر زمینه کاری در حوزه گندم، آرد و نان، چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، چه مدیر عالی‌رتبه و چه کارمند ساده، وضعیت‌های بحرانی احتمالی در شغل خود را شناسایی و با ارائه راهکارهای مناسب، در جهت جلوگیری و مقابله با هر نوع تهدیدی که ملت شریف و مظلوم ایران را با مشکل مواجه می‌کند، پیشنهادهای خود را به صورت مکتوب در اختیار واحدهای پدافند غیرعامل سازمان‌های مربوطه قرار دهد. 

باور داشته باشیم که اگر مدیران ذی‌ربط در واحدهای پدافند غیرعامل مدد کنند، این کار ما باعث خواهد شد که در آینده یا از بحرانی اجتماعی و فراگیر جلوگیری به عمل آید یا اگر هم به احتمال کم، بحرانی ایجاد شود، کار ما آن بحران به وجود آمده را با کمترین هزینه و با سرعت هرچه بیشتر بر طرف خواهد کرد.    

 

ان شاءا...    

غلامرضا مظاهری