ارسال به دوست نسخه چاپي
دفاتر بازرگانی خارج از کشور
«عصر جلسهای برای حل مشکلات نان داشتیم. نانواییها مدعی ضرر کردن هستند و صفوف مردم در مقابل نانواییها طولانی است و تعزیرات حکومتی مسأله را حل نکرده. مسئولیت اداره آرد و نان با وزارت بازرگانی و وزارت کشور (فرمانداریها) تقسیم شده، به نتایج نهایی نرسیدیم ولی تصمیمات موقتی گرفتم.»
موضوع آشنای دغدغه نان، نانوا و نرخ نان، از آن دست موضوعاتی است که ظاهراً در کشور ما قرار نیست به نتیجه برسد! مطلبی که در بالا آمد میتواند برداشتی از یک گزارش در همین چند روز اخیر یا همین حوالی نزدیک زمانی باشد. شاید سال 99، 98، 97 یا حتی اوایل دهه نود یا شاید هم دهه هشتاد و هفتاد! چرا؟ پاسخ ساده است! زیرا این موضوع در تمامی این سالها با کمی تغییر در جزئیات، تقریباً در کلیات مشترک بوده است. دست اندرکاران این حوزه کاملاً بر این امر واقفند و میدانند که این موضوعات در طول چند دهه اخیر همواره از یک طرف بزرگترین دغدغه دولت و از طرف دیگر استخوان در گلو گیر کردهای برای تولیدکننده و مردم بوده است. اما جالب است بدانید که نوشته بالا بخشی از خاطرات مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی است که در روز 23 آبان 1368 به رشته تحریر درآمده پس این خود گواهی است بر این مدعی که در چهار دهه اخیر یکی از مهمترین مشکلات این کشور، موضوع نان بوده است. مشکلی که تا به امروز نه تنها رفع نشده بلکه همواره همچون کلافی سر در گم در حال تنیده شدن به دور خود است و هر سال نسبت به سال قبل گرههای کور این کلاف بیشتر میشود و کار را برای همه مجریان در تمام حوزهها سختتر کرده و در نهایت آنچه به مردم مربوط است، در پایان این زنجیره، نانی است که نه کیفیتی مناسب دارد، نه قیمتی واقعی و نه کمیتی به اندازه. چند سال قبل مقالهای تحت عنوان اختراع دوباره چرخ در این صفحه نوشتم و به عنوان نمونه در پیش درآمد آن گریزی به وضعیت گندم، آرد و نان در سه کشور حوزه اسکاندیناوی یعنی نروژ، سوئد و دانمارک زدم و پس از توضیحی مختصر در خصوص تولید و واردات گندم در کنار تولید و صادرات آرد، به تولید و مصرف نان نیز اشاره کردم و در نتیجهگیری نهایی خود، این مقوله را در این سه کشور با سه برداشت به پایان بردم. اول اینکه تولید و واردات گندم در این منطقه با برنامهریزی بسیار دقیق و درازمدت با اخذ عوارض مناسب صورت میگیرد و نرخ عوارض به گونهای است که هیچگاه نرخ گندم وارداتی با گندم داخلی تفاوتی نداشته باشد و تقریباً به هر میزانی که گندم وارد میشود، به همان میزان نیز آرد به سایر مناطق صادر میگردد. دوم اینکه تولید آرد برای جمعیتی حدوداً 18 میلیون نفر فقط از طریق 33 کارخانه آرد صورت میگیرد و این یعنی هرکارخانه برای 550 هزار نفر آرد تولید میکند، در صورتی که در کشور ما هر کارخانه برای حدود 220 هزار نفر آرد تولید میکند و این عدد هر سال بدون برنامهریزی دقیق و با افزایش تعداد کارخانهها، رو به کاهش است و متاسفانه در این موضوع این کاهش به هیچ عنوان به صرفه و صلاح کشور نیست. مطلب آخر اینکه تولید 65 درصد از نان این منطقه به صورت صنعتی، 12درصد سنتی و 23درصد خانهپز است و این در صورتی است که متاسفانه در کشور ما بحث پخت خانگی، تقریباً صفر است و اگر هم باشد، به صورت تفننی است و تولید صنعتی همراه با نانهای حجیم و نیمه حجیم نیز حتی به 10 درصد نمیرسد و عملاً 90 درصد به صورت سنتی است. اما آنچه در نگارش آن مقاله مد نظر من بود و طی 15 سال اخیر نیز همواره بر آن تاکید داشتهام، این نکته اساسی بوده و هست که متاسفانه هر کدام از ما با هر گرایش و منش سیاسی و اجتماعی، هر زمان که به قدرت میرسیم فکر میکنیم افکارمان بهترین افکار و عقایدمان برترین عقاید است و هرکه و هرچه قبل از ما بوده، غلط بوده و باید از نو کاری کنیم کارستان! پس میخواهیم همه کارها را از صفر تا صد دوباره خودمان انجام دهیم و توجهی به دستاوردهای دیگران نداریم و این میشود که با تغییر در مدیریتهای کلان، تمامی سیاستها در اکثر امور نیز تغییر میکند و مدیران جدید بدون در نظر گرفتن کار نیمهتمام مدیران قبلی، میخواهند از ابتدا همه کارها را به روش خودشان اجرا کنند که حتماً و یقیناً این امر در اکثریت کشورهای دنیا منسوخ شده و اصطلاحاً به این کار میگویند اختراع دوباره چرخ، در صورتی که چرخ یک بار و برای همیشه اختراع شده است یا قانون جاذبه زمین را یک بار و برای همیشه نیوتن کشف کرده و اصلاً لازم نیست که کسی بیاید و دوباره بخواهد این قانون را از نو کشف کند به همین خاطر هنوز هم مثل قبل پیشنهاد میکنم به جای اینکه همه خود را علامه دهر بدانیم، با نگاه به دستاورد کشورهای دیگر که در حوزه گندم، آرد و نان موفق بودهاند، تجربیات مفید آنها را جمعبندی کرده و بهترینها را برای کشور انتخاب و آنها را به صورت قانون برای همه دولتها و در همه ادوار، لازمالاجرا کنیم. حتماً کشورهایی مانند مصر و ترکیه و همچنین هند با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت که قوت غالبشان هم «نان» است، در سالهای نه چندان دور مشکلاتی همچون مشکلات فعلی ما داشتهاند و یقیناً آنها برای رهایی از مشکلات، از تجربه دیگران سود بردهاند پس چرا ما این کار را نکنیم؟ اما چه باید کرد؟ فکر میکنم در این زمینه دفاتر بازرگانی مستقر در سفارتخانههای کشورمان در اقصی نقاط جهان که امروز علیرغم هزینههای بسیار زیادی که برای کشور دارند، به واقع عملکرد اقتصادیشان نیز برای مردم مشخص نیست، میتوانند در کشورهای محل ماموریت خود، این تحقیقات را انجام دهند. اما با توجه به مطالب فوق و وضعیت قرنطینه فعلی، یک پیشنهاد دیگر نیز دارم که فکر میکنم مرکز پژوهشهای غلات بتواند راهکاری مناسب برای آن پیدا کند؛ ترویج و اشاعه نان خانهپز. حتماً برای شما نیز اتفاق افتاده که بعضی مواقع علاقهمند به پخت نان در منزل شده باشید و فقط به جهت عدم آشنایی و نداشتن وسایل لازم از این کار منصرف شدهاید. فکر میکنم با معرفی وسایلی ساده و آموزش ابتدایی، بتوان برخی مواقع نانی ماکول را در منزل تهیه کرد که میتواند هم کاملاً بهداشتی باشد و هم از نظر اقتصادی به صرفه و این کار را فقط مراکز یاد شده در بالا میتوانند به شایستگی انجام دهند. انشاءا... غلامرضا مظاهری